سیره ابن اسحاق
«السیر و المغازی» معروف به «سیره ابن اسحاق»، قدیمترین شرح حال و سیره رسول خدا (صلی الله علیه وآله) است که توسط محمد بن اسحاق مطلبى (۱۵۱-۸۵ ق) تدوین شده و نام اصلى و نسخه کامل آن «کتاب المبتداء و المبعث و المغازى» بوده است. آنچه امروز در دست است بخشهایى از آن کتاب است که درباره سیره و مغازى رسول خداست.
نسخه شناسی
چاپ و نسخه مشهور این اثر، همان کتاب «السیرة النبویة» مشهور به سیره ابن هشام است که توسط عبدالملک بن هشام (م، ۲۱۳ ق) تهذیب و تلخیص شده و در دسترس است. آنچه ابن هشام آورده، روایت زیاد بن عبداللّه بَکائى از ابن اسحاق است، لیکن کتاب ابن اسحاق، بیش از ۱۰ روایتگر یا تقریر کننده داشته که یکى از آنان یونس بن بُکیر شیبانى است. یونس شیبانى اخبارى را که از ابن اسحاق و دیگران در زمینه آغاز خلقت و مبعث و مغازى شنیده بصورت کتابى تدوین کرده که قسمتهایى از آن به دست ما رسیده است. این باقیمانده که در کتابخانه قرویین شهر فاس موجود است، در اصل داراى هفده جزء بوده که از آن اجزاء فقط پنج جزء باقى مانده و این پنج جزء مجموعاً معادل یک پنجم سیره ابن هشام است. این مجموعه را محققان معاصر، یکبار محمد حمید الله و بار دیگر سهیل زکار منتشر کردهاند.
بسیارى از روایات ابن اسحاق را نویسندگان و علماى تاریخ و حدیث از طریق یونس بن بکیر نقل کردهاند، چون عدّه روایاتى که از طریق یونس نقل شده نسبت به روایاتى که از بیشتر راویان ابن اسحاق به جاى مانده فزونى دارد، مىتوان روایت یونس را در برابر روایات دیگر قرار داد و آنها را با یکدیگر مقایسه و تفاوت آنها را مشخّص کرد.
در هر صورت سیره یا مغازى که مشهورترین اثر ابن اسحاق است به صورتى که خود او تدوین کرده بود، امروزه در دست نیست، اما چند روایت کامل و ناقص از آن موجود است که مفصلتر از همه، سیره ابن هشام است. طبرى و دیگران، روایاتى از ابن اسحاق نقل مىکنند که در هیچکدام از دو نسخه موجود نیست.
اگر چه این نسخه از سیره ابن اسحاق، روایاتى مانند حدیث یوم الدار، ازدواج حضرت زهرا (علیهاالسلام) و داستان غرانیق را بر خلاف ابن هشام در بر دارد، در مجموع با نگاهى عام مىتوان گفت، سیره ابن اسحاق و سیره ابن هشام، تفاوت چندان مشهودى ندارد.
محتوای کتاب
مفصل مطالب ابن اسحاق فعلا به طور کامل وجود ندارد و تنها از طریق ابن هشام در دسترس است، آنهم خود ابن هشام در مقدمه کتابش السیرة النبویة مى گوید آن را تنقیح و تهذیب کرده و قسمتهائى از آن را حذف نموده است. سیره ابن اسحاق بر آنچه موجود و منسوب به اوست، حاوی مباحث زیر است:
الف. از مبدأ، آغاز خلقت تا پیدایش نسل عرب و اعراب عدنانى از اولاد اسماعیل تا بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله.
ب. از بعثت و دوران رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله تا هجرت و تشکیل حکومت اسلامى در مدینه.
ج. مغازى یا همان غزوات و سرایا و جنگهاى پیامبر صلى الله علیه و آله.
د. رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله، و اشعار و مراثى در مدح و سوگ آن حضرت.
و نیز گزارشى از سقیفه بنی ساعده که عملا در این ۴ بخش آمده است:
۱- بیمارى پیامبر صلى الله علیه و آله ۲- رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله ۳- جریان سقیفه ۴- تجهیز و دفن پیامبر صلى الله علیه و آله.
ویژگیهای کتاب
امتیازهای سیره ابن اسحاق را می توان در موارد زیر بیان نمود:
- ابن اسحاق تخصص در سیره داشت و تعداد راویان او به صد نفر مى رسد. بعلاوه در سیره و مغازى هفده هزار حدیث نقل مى کند.
- براى تهیه مطالب به مدینه و مصر و کوفه و بغداد سفر کرده و از محدثان زیادى کسب حدیث کرده است.
- برخی او را منتسب به تشیع کرده و شیعه مى خوانند. او ظاهرا شیعه نیست ولى مثل دیگران تعصب زیاد نداشته است و علیرغم محدثان دیگر اهل سنت از امام صادق علیه السلام نیز حدیث نقل مى کند و چنین تعبیر دارد که: (قال ابن اسحاق) حدثنى جعفر بن محمد (ع)... .
- نکته دیگر جامع بودن سیره او مى باشد که شامل سه جلد است: جلد مبدأ و المبعث والمغازى؛ مبدأ، شامل بحث تاریخ جاهلى در چهار فصل درباره رسالات قبل از اسلام و تاریخ جاهلیت و نیز تاریخ مبعث شامل زندگى پیامبر و مغازى و جنگهاى آن حضرت است.
- اواخر دوره پر تعصب و ضد امام على علیه السلام و اهل بیت عصر اموى را درک کرده و عصر حکومت عباسى را نیز دیده است.
اما نکات ضعف و نقص این کتاب عبارت است از:
- نفوذ اسرائیلیات و داستانها و مباحثى که از علماى یهود و ... به صورت افسانه هاى تاریخى و تقدیرى آورده است.
- نقل روایات زیادى از عایشه و عروة بن زبیر و ابن شهاب زهرى که معمولا در راستاى مخالفت با اهل بیت است. و کمبود مطالب مربوط به امام على علیه السلام نمایانگر این عصر (اموى) و سپس تعصب سرکوبگرایانه علویان عصر منصور عباسى مى باشد.
- او کتابش را در بغداد به منصور دوانیقى یا پسرش مهدى هدیه کرده است.
- داستان انذار عشیره (حدیث یوم الدار) را به گونه اى مفصل و تکرارى نقل کرده، ولى اشاره اى به جمله معروف «أنت أخى و وصى و خلیفتى من بعدى» که هم طبری در جلد ۲ «تاریخ الامم و الملوک» و هم دکتر هیکل در کتاب «حیات محمد صلى الله علیه و آله» آورده اند، نکرده است.
منابع
- ویکی نور
- ماهنامه مکتب اسلام، علی اکبر حسنی، شماره ۷، ۱۳۷۶.